Retort
[rɪˈtɔːrt]Verb
to reply quickly to a comment, in an angry, offended or humorous way
(با خشم یا طعنه وغیره و بدون معطلی و زیرکانه) پاسخ دادن، جواب (دندان شکن) دادن، پس گفتن، پیش جوابی کردن
Synonyms
reply, return, answer, respond, counter, rejoin, retaliate, come back with, riposte, answer back
Examples
"No, you did!" retorted Marzieh.
مرضیه پاسخ داد: ((نه، خودت کردی!))
‘Don't be ridiculous!’ Pat retorted angrily.
"پت" با عصبانیت پاسخ داد: «مسخره نباش!»
She quickly retorted, ‘What does it matter?’
او سریع پاسخ داد: "چه اهمیتی دارد؟"
She retorted that it was I who was truly at fault.
او در جواب گفت که مقصر واقعی من بودهام.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.