Revert
[rɪˈvɜːrt]Verb
return to (a previous state, practice, topic, etc.).
(به عادات یا ویژگیها یا اندیشهها یا طرز حرف زدن و غیرهی گذشته) برگشتن، پسگشت کردن، رجعت کردن
Synonyms
go back, return, come back, resume, lapse, recur, relapse, regress, backslide, take up where you left off, be returned to, be once again in the possession of
Examples
After a while he reverted to his addiction.
پس از چندی به اعتیاد خود بازگشت.
After the departure of the settlers, the area reverted to desert.
پس از رفتن کوچگران، آن ناحیه دوباره بیابان شد.
It is said that the elderly revert to their childhood habits.
گفته میشود که سالمندان به عادات کودکی خود بازگشت میکنند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.