Rhetoric
[ˈretərɪk]Noun
(formal, often disapproving) speech or writing that is intended to influence people, but that is not completely honest or sincere
(سبک) پرتصنع و پوچ، پر از لفاظی، بیمحتوا، شعارهای پرطمطراق. لفاظی های پرطمطراق، سفسطه
(formal) the art of using language in speech or writing in a special way that influences or entertains people
دیع، معانی بیان، سخندانی، سخن سنجی، سخن شناسی، نوشتن و یا صحبت کردن به گونه ای که قدرت متقاعدسازی و ترغیب مخاطب را داشته باشد
Synonyms
hyperbole, rant, hot air, pomposity, bombast, wordiness, verbosity, fustian, grandiloquence, magniloquence, oratory, eloquence, public speaking, speech-making, elocution, declamation, speechifying, grandiloquence, spieling
Examples
The chapter is mostly wordy rhetoric.
فصل (فصلی از کتاب) عمدتاً پر از لفاظی و پوچ است.
Little has changed, despite the rhetoric about reform.
با وجود لفاظی های پر طمطراق درباره اصلاحات، تغییر چندانی نکرده است.
The speech reflected his love of theatricality and rhetoric.
سخنرانی، عشق او را به حرکات نمایشی و فن خطابه منعکس می کرد.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما