Roster
[ˈrɑːstər]Noun
a list showing the tasks that different people have to do at different times within an organization
فهرست افراد، دفتر شرح مدت خدمت و ماموریتها، برنامه، سیاهه، وظایف و نوبت کاری
a list of the names of people who are available to do a job, play in a team, etc.
فهرست، لیست، لیست اسامی
Synonyms
rota, listing, list, table, roll, schedule, register, agenda, catalogue, inventory, scroll
Examples
Membership roster
فهرست (اسامی) اعضا
A duty roster
فهرست وظایف
The boss has drawn up a duty roster.
رئیس فهرستی از وظایف را تهیه کرده است.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.