Sally
[ˈsæli]Noun
a sudden charge out of a besieged place against the enemy; a sortie.
حمله، حرکت سریع، جواب سریع و زیرکانه، (خروج ناگهانی محاصرهشدگان و حمله بر محاصره کنندگان) یورش، برون تک، برون تاخت
Synonyms
witticism, joke, quip, crack, retort, jest, riposte, wisecrack, bon mot, smart remark
Examples
Making a sally against the besieging forces
یورش بردن بر نیروهای محاصره کننده
They'd relaxed their guard and were unprepared for the sally of the enemy.
آنها در رعایت اصول و قواعد نظامی خود سست شده و برای حمله دشمن آماده نبودند.
Everyone waited for next U.S sally.
همه منتظر یورش بعدی ایالات متحده بودند.
Sally
[ˈsæli]Verb
make a military sortie.
حمله ور شدن، یورش آوردن، یورش بردن، برون تک کردن، برون تاخت کردن
Synonyms
go forth, set out, rush, issue, surge, erupt
Examples
We sallied out against the besiegers.
ما بر محاصرهکنندگان یورش بردیم.
They sallied out to harass the enemy.
آنها برای آزار و اذیت دشمن حمله کردند.
The foreign minister declares: "We do not sally out against Afghanistan."
وزیر امور خارجه اعلام کرد: ما به افغانستان یورش نمی بریم.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما