دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته ششم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Sally

  [ˈsæli]

Noun

a sudden charge out of a besieged place against the enemy; a sortie.

حمله، حرکت سریع، جواب سریع و زیرکانه، (خروج ناگهانی محاصره‌شدگان و حمله بر محاصره کنندگان) یورش، برون تک، برون تاخت

Synonyms

witticism, joke, quip, crack, retort, jest, riposte, wisecrack, bon mot, smart remark

Examples

Making a sally against the besieging forces

یورش بردن بر نیروهای محاصره کننده

They'd relaxed their guard and were unprepared for the sally of the enemy.

آنها در رعایت اصول و قواعد نظامی خود سست شده و برای حمله دشمن آماده نبودند.

Everyone waited for next U.S sally.

همه منتظر یورش بعدی ایالات متحده بودند.

Sally

  [ˈsæli]

Verb

make a military sortie.

حمله ور شدن، یورش آوردن، یورش بردن، برون تک کردن، برون تاخت کردن

Synonyms

go forth, set out, rush, issue, surge, erupt

Examples

We sallied out against the besiegers.

ما بر محاصره‌کنندگان یورش بردیم.

They sallied out to harass the enemy.

آنها برای آزار و اذیت دشمن حمله کردند.

The foreign minister declares: "We do not sally out against Afghanistan."

وزیر امور خارجه اعلام کرد: ما به افغانستان یورش نمی بریم.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>