دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته یازدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Sanguine

  [ˈsæŋɡwɪn]

Adjective

cheerful and confident about the future

خوشبین، شادوخرم، امیدوار

Synonyms

cheerful, confident, optimistic, assured, hopeful, buoyant, in good heart

Antonyms

down, gloomy, pessimistic, melancholy, despondent, dispirited, heavy-hearted

Examples

He tends to take a sanguine view of the problems involved.

او تمایل دارد به مشکلات مربوط به آن دیدگاهی خوش بینانه داشته باشد.

Traders are taking a sanguine view of interest-rate prospects.

معامله گران در مورد چشم انداز نرخ بهره دیدگاهی خوش بینانه دارند.

They are less sanguine about the company's long-term prospects.

آنها نسبت به دورنمای بلندمدت شرکت چندان امیدوار نیستند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>