دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته نهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Scrutinize

  [ˈskruːtənaɪz]

Verb

to look at or examine somebody/something carefully

(با دقت) نگریستن، وارسی کردن، پشت و روی چیزی را امتحان کردن، موشکافی کردن، (دقیقا) معاینه کردن، خواندن، ژرف‌نگری کردن

Synonyms

examine, study, inspect, research, search, investigate, explore, probe, analyse, scan, sift, dissect, work over, pore over, peruse, inquire into, go over with a fine-tooth comb

Examples

He scrutinized the Bisotoon inscription.

او کتیبه‌ی بیستون را با دقت خواند.

She scrutinized the bill to make sure it is not forged.

خوب به اسکناس نگاه کرد تا مطمئن شود که تقلبی نیست.

She leaned forward to scrutinize their faces.

به جلو خم شد تا صورت آنها را بررسی کند.

The statement was carefully scrutinized before publication.

این بیانیه قبل از انتشار به دقت مورد بررسی قرار گرفت.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>