Sedentary
[ˈsednteri]Adjective
(of work, activities, etc.) in which you spend a lot of time sitting down
(کار و فعالیت و...) پشت میزی، یکجا نشینی، کم تحرک
spending a lot of time sitting down and not moving
نشسته، مستلزم نشستن زیاد، مستلزم پشت میز نشینی، ناجنبا، نشیمند
(of people or animals) that stay and live in the same place or area
(پرنده و غیره) غیر مهاجر، ساکن (در یکجا)، مانستک، مانا، یکجازی، ناکوچگر
Synonyms
inactive, sitting, seated, desk, motionless, torpid, desk-bound
Antonyms
moving, active, mobile, on the go, motile
Examples
A sedentary job/occupation/lifestyle
شغل/حرفه/سبک زندگی بی تحرک یا پشت میزی
A sedentary job can lead to weight gain.
یک شغل پشت میزی میتواند منجر به اضافه شدن وزن بشود.
He became increasingly sedentary in later life.
او در کهنسالی به طور بشدت بی تحرک شد.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما