Sensitive
[ˈsensətɪv]Adjective
aware of and able to understand other people and their feelings
حساس و آگاه نسبت به مردم و احساساتشان
reacting quickly or more than usual to something
دارای حساسیت (نسبت به چیزی)، حساس، سوهشمند، زودانگیز، انگیزپذیر، حساس در برابر نور
able to understand art, music and literature and to express yourself through them
(از نظر هوش یا برداشت هنری و غیره) پر بینش، بینشگر، زیباشناس، دارای طبع لطیف، پر واکنش، خوش طبع
easily offended or upset
زودآسیب، زودرنج، زوددرد، تحریکپذیر، آغال پذیر
that you have to treat with great care because it may offend people or make them angry or embarrassed
سوهش انگیز، احساس انگیز، پر احساس
able to measure very small changes
(ابزار) دقیق، ظریف، حساس، ریزهکار، (بازار) پرنوسان، ناثابت
Synonyms
thoughtful, kind, understanding, feeling, kindly, concerned, patient, responsive, intuitive, receptive, attentive, perceptive, considerate, tactful, unselfish, delicate, tender, fragile, raw, painful, sore, easily damaged, susceptible to, vulnerable to, responsive to, reactive to, sensitized to, easily affected by
Examples
The eye is sensitive to light.
چشم به نور حساس است.
From the experiment we may conclude that mercury in a thermometer is sensitive to changes in temperature.
از آزمایش نتیجه میگیریم که جیوه ی داخل دماسنج، نسبت به تغییرات دمایی حساس است.
James is sensitive about his wretched handwriting.
«جیمز» نسبت به دستخط بد خود حساس است.
A sensitive issue
موضوع حساس
A sensitive experience
تجربهای احساس انگیز
A sensitive pleasure
لذت سوهش انگیز (پر احساس)
A sensitive ear
گوش حساس
Sensitive cells
یاختههای انگیزپذیر
A sensitive poet
یک شاعر خوش طبع
A sensitive market
بازار پر نوسان
She is sensitive to eggs.
او نسبت به تخم مرغ حساسیت دارد.
Sensitive to allergenic plants
دارای حساسیت نسبت به گیاهان آلرژیزا
Sensitive weighting scales
ترازوی (وزن سنجی) دقیق
A sensitive thermometer
یک حرارت سنج دقیق
Sensitive to moisture
آسیب پذیر در رطوبت
The area around the wound is still very sensitive.
ناحیهی اطراف زخم هنوز خیلی حساس است.
She is very sensitive about her heavy weight.
او دربارهی وزن زیادش بسیار زود رنج است.
Sensitive about the suffering of the poor
حساس نسبت به رنج فقیران
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما