Site
[saɪt]Noun
position or place (of anything) - a place where a building, town, etc. was, is or will be located
موقعیت یا مکان (چیزی)، محل، جا، بودگاه، - گاه، زمین، قواره، قطعه زمین
Synonyms
area, ground, plot, patch, tract, location, place, setting, point, position, situation, spot, whereabouts, locus, website
Examples
The site of a battle
رزمگاه، محل وقوع جنگ
A good site for a deep well
جای خوبی برای چاه عمیق
Riverfront sites for summer cottages
زمینهای مناسب برای کلبههای تابستانی در کنار رودخانه
The exact site where the murder took place.
درست همان جایی که قتل اتفاق افتاد
The agent insisted that the house had one of the best sites in town.
مشاور املاك اصرار داشت که خانه یکی از بهترین مکان های شهر را دارد.
For the site of the new school, the committee preferred an urban location.
هیئت بررسی، یک موقعیت شهری را به عنوان مکان مدرسه جدید ترجیح داد.
We were informed by our guide that a monument would be built on the site of the historic battle.
ما از طریق راهنمایمان مطلع شدیم که در محل نبرد تاریخی، بنای یادبودی ساخته میشود.
Site
[saɪt]Verb
to build or place something in a particular position
(در جا یا موقعیت معینی) قرار دادن، قرار گرفتن
Synonyms
emplace, install, locate, place, position, set, situate, spot
Examples
A house magnificently sited on the hill.
خانهای که در جای عالی برفراز تپه قرار دارد.
The castle is magnificently sited high up on a cliff.
این قلعه به طرز باشکوهی در بالای یک صخره قرار دارد.
The hotel is beautifully sited by a lake in a steep valley.
این هتل به زیبایی در کنار دریاچه ای در دره ای شیب دار قرار گرفته است.
There was a meeting to discuss the siting of the new school.
جلسه ای برای بحث در مورد مکان مدرسه جدید برگزار شد.
The fence is strategically sited to prevent anyone getting onto the beach.
این حصار دارای موقعیت استراتژیک است تا از ورود هر کسی به ساحل جلوگیری کند.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما