Soar
[sɔːr]Verb
if the value, amount or level of something soars, it rises very quickly
(قیمت یا شهرت و غیره) بالا گرفتن، (بسیار) زیاد شدن، افزایش شدید یافتن
to rise quickly and smoothly up into the air
(در هوا) اوج گرفتن، بالارفتن، (در ارتفاع بالا) پرواز کردن، فرازیدن
to fly very high in the air or remain high in the air
(بدون استفاده از موتور یا بال زدن) در هوا لغزیدن، چرخ زدن
to be very high or tall
سربه فلک کشیدن، بلند بودن
Synonyms
rise, increase, grow, mount, climb, go up, rocket, swell, escalate, shoot up, fly, wing, ascend, fly up, tower
Antonyms
fall, drop, plunge, dive, descend, swoop, plummet, nose-dive
Examples
We watched the soaring eagle skim over the mountain peak.
ما عقاب اوج گرفتهای را دیدیم که برفراز قلهی کوه پرواز میکرد.
An ordinary man cannot comprehend such soaring ambition.
انسان عادی نمیتواند چنین بلند پروازی فزاینده ای را درک کند.
The senator’s hopes for victory soared after his television appearance.
امیدهای سناتور برای پیروزی، بعد از حضورش در تلویزیون افزایش یافت.
Soaring prices
قیمتهای رو به افزایش شدید
Temperatures will soar.
حرارت خیلی زیاد خواهد شد.
Recently his reputation has soared.
اخیرا شهرت او بالا گرفته است.
A kite soared into the air.
بادبادک در هوا اوج گرفت.
Mount Damavand soars above Tehran.
کوه دماوند بر فراز تهران سربه فلک کشیده است.
Birds soared lower and settled on rooftops.
پرندگان به پایین میچرخیدند و بر بامها مینشستند.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما