Sophistry
[ˈsɑːfɪstri]Noun
the use of clever arguments to persuade people that something is true when it is really false OR a reason or an explanation that tries to show that something is true when it is really false
سفسطه، مغالطه، استدلال فریب آمیز، زبان بازی، برهان تراشی
Synonyms
fallacy, quibble, casuistry, sophism, specious reasoning
Examples
He was hostile to their hypocritical sophistries.
با سفسطه های ریاکارانه آنها دشمنی داشت.
Convincing myself that I had gained in some way from my loss was just pure sophistry.
متقاعد کردن خود به این که به نحوی از باختم چیزی به دست آورده ام فقط سفسطه محض بود.
He persuades his audiences by sophistry rather than by sound reasoning.
او مخاطبان خود را با سفسطه متقاعد می کند نه با استدلال درست و منطقی.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.