Spurious
[ˈspjʊriəs]Adjective
false, although seeming to be real or true, based on false ideas or ways of thinking
دروغین، کاذب، قلابی، جعلی، ساختگی
Synonyms
false, bogus, sham, pretended, artificial, forged, fake, mock, imitation, simulated, contrived, pseudo, counterfeit, feigned, ersatz, specious, unauthentic, phoney or phony
Antonyms
real, genuine, valid, authentic, sound, legitimate, honest, bona fide, kosher, dinkum, unfeigned
Examples
Spurious coins
سکههای قلابی
Spurious documents
اسناد جعلی
The expert pointed out the spurious signature in the corner of the painting.
کارشناس به امضای جعلی گوشه تابلو اشاره کرد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.