دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته اول ۱۱۰۰
3.7 از 3 امتیاز

Steeped

  [stiːpt]

Adjective

If a place or person is steeped in a quality or characteristic, they are surrounded by it or deeply influenced by it, deeply imbued with

سرشار از ٬ غرق در، غوطه ور، اشباع شده

Synonyms

saturated, pervaded, permeated, filled, infused, imbued, suffused

Examples

The room was steeped in sunshine

اتاق غرق در نور آفتاب بود.

The castle is steeped in history and legend.

این قلعه غرق در تاریخ و افسانه است.

He said they were unrealistic and steeped in the past.

او گفت که آنها غیرواقع بینانه و غرق در گذشته بودند.

Isn't the law steeped in the rights of people who want to discover their origins, their true parents?

آیا قانون غرق در حقوق افرادی نیست که می‌خواهند منشأ؛ والدین واقعی خود را کشف کنند؟

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>