دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و یک ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Surfeit

  [ˈsɜːrfɪt]

Noun

an amount that is too large

زیادتی، زیادگی، افراط، (عامیانه) یک دنیا، یک عالمه، زیاده روی، زیاده خوری، زیاده نوشی، پر خوری، شکم بارگی

Synonyms

excess, plethora, glut, satiety, overindulgence, superabundance, superfluity

Antonyms

want, lack, shortage, deficiency, scarcity, dearth, shortness, insufficiency

Examples

A surfeit of fatty foods

زیاده‌روی در غذاهای پر چربی

A surfeit of compliments

افراط در تعارف

There is a surfeit of managers in the company.

تعداد زیادی از مدیران در این شرکت وجود دارند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>