Surge
[sɜːrdʒ]Verb
to suddenly move very quickly in a particular direction
پیش رفتن، به جلو رفتن، هجوم آوردن، سرازیر شدن، جاری شدن، یورش آوردن (مانند یورش آوردن مردم به سمت چیزی)، موج زدن، فراریز کردن، فراخروشیدن، خیزاب کردن
if a feeling surges or surges up, you begin to feel it very strongly
(احساس) زبانه کشیدن ،شعله کشیدن ، غلیان کردن، موج وار حرکت کردن
Synonyms
increase, rise, grow, jump, boost, leap, escalate, rush, pour, stream, crowd, swell, spill, swarm, seethe, gush, well forth, roll, billow, heave, eddy, undulate
Examples
The sea surged on the massive cliffs.
دریا بر صخرههای غول آسا میخروشید (فراریز میکرد).
A wave surges
موج فراریز میکند.
Love surged through every part of his body.
عشق در سرتاسر بدنش موج زد.
Millions of immigrants surged westward.
میلیونها مهاجر به سوی غرب سرازیر شدند.
The taxi surged forward.
تاکسی به جلو حرکت کرد.
The crowd surged through the gates.
جمعیت با سرعت از دروازه ها عبور کردند.
She could feel anger surging inside her.
میتوانست احساس کند خشم درونش موج میزند.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما