دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس سی و هفت ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Surplus

  [ˈsɜːrplʌs]

Noun

amount over and above what is needed; excess OR an amount that is extra or more than you need

مقداری بیشتر و فراتر از آنچه‌ که‌ مورد نیاز است‌، اضافه، مازاد، باقیمانده

the amount by which the amount of money received is greater than the amount of money spent

(بازرگانی) بیشتر بودن موجودی و بستانکاری از بدهی‌ها و تعهدات

Synonyms

excess, surfeit, superabundance, superfluity

Antonyms

lack, deficit, shortage, deficiency, shortfall, dearth, paucity, insufficiency

Examples

The bank keeps a large surplus of money in reserve.

بانک‌ مقدار زیادی از پول مازاد را بعنوان ذخیره نگه‌ می‌دارد.

No mortal ever considers that he has a surplus of good things.

هیچ‌ انسانی‌ هرگز فکر نمی‌کند که‌ مازادی از چیزهای خوب دارد.

Budget surplus

اضافه بودجه

Surplus

  [ˈsɜːrplʌs]

Adjective

extra OR more than is needed or used

اضافی، زیادی، علاوه بر نیاز

Synonyms

extra, spare, excess, remaining, odd, in excess, left over, unused, superfluous

Antonyms

lacking, inadequate, insufficient, scarce, limited, falling short, scant, deficient, scanty

Examples

Surplus wheat, cotton, and soybeans are shipped abroad.

مازاد گندم، پنبه‌، و سویا به‌ خارج فرستاده می‌شود.

The export of surplus wheat

صادرات گندم اضافه برنیاز

Surplus grain is being sold for export.

غلات مازاد برای صادرات به فروش می رسد.

These items are surplus to requirements (= not needed).

این موارد مازاد بر تقاضا هستند (=نیازی نیست).

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>