دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته شانزدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Temerity

  [təˈmerəti]

Noun

extremely confident behavior that people are likely to consider rude

پر رویی، گستاخی، بی پروایی، بی‌باکی، جسارتِ احمقانه، اعتماد به نفس احمقانه، جربزه، شهامت (معمولا بیش از اندازه)

Synonyms

audacity, nerve, cheek, gall, front, assurance, pluck, boldness, recklessness, chutzpah, impudence, effrontery, impulsiveness, rashness, brass neck, foolhardiness, sassiness, forwardness, heedlessness

Examples

He had the temerity to call me a liar.

با پر رویی مرا دروغگو خواند.

He actually had the temerity to tell her to lose weight.

او در واقع این جسارت را داشت که به او بگوید وزن کم کند.

A soldier with the temerity to speak up against his officer's bullying.

سربازی آنقدر بی‌باک که علیه جور افسران خود زبان به اعتراض بگشاید.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>