دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و هفت ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Tenable

  [ˈtenəbl]

Adjective

(of a theory, an opinion, etc.) easy to defend against attack or criticism

قابل دفاع، پذیرفتنی

Synonyms

sound, justifiable, arguable, defensible, reasonable, rational, viable, plausible, believable, defendable, maintainable

Antonyms

untenable, indefensible, unjustifiable, insupportable

Examples

A tenable position

یک موقعیت قابل دفاع

This argument is simply not tenable.

این استدلال به سادگی قابل دفاع نیست.

The old idea that this work was not suitable for women was no longer tenable.

تصور قدیمی که این کار برای زنان مناسب نیست، دیگر قابل دفاع نبود.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>