Truncate
[ˈtrʌŋkeɪt]Verb
to make something shorter, especially by cutting off the top or end
(بخشی از چیزی را) بریدن، زدن، کوتاه کردن
Synonyms
shorten, cut, crop, trim, clip, dock, prune, curtail, cut short, pare, lop, abbreviate
Antonyms
extend, stretch, prolong, lengthen, draw out, spin out, drag out, protract
Examples
A truncated pyramid
یک هرم کوتاه
My article was published in truncated form.
مقاله من به صورت کوتاه منتشر شد.
He truncated a news item to fit the available space.
او یک خبر را به تناسب فضای موجود کوتاه کرد.
Further discussion was truncated by the arrival of tea.
بحث بیشتر با ورود چای کوتاه شد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.