دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سیزدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Ultimate

  [ˈʌltɪmət]

Adjective

happening at the end of a long process

نهایی، واپسین، پایانی، فرجامین، آخرین

most extreme; best, worst, greatest, most important, etc.

دورترین، فراترین، غایی، اساسی، اصلی

Synonyms

final, eventual, conclusive, last, end, furthest, extreme, terminal, decisive, fundamental, basic, primary, radical, elemental, supreme, highest, greatest, maximum, paramount, most significant, superlative, topmost

Examples

The ultimate chapter of the book

آخرین فصل کتاب

My ultimate goal

هدف نهایی من

Man's ultimate destiny

سرنوشت فرجامین بشر

Ultimate origins

سرچشمه‌های اصلی

The ultimate sacrifice

بالاترین فداکاری

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>