دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته چهل و سه ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Unctuous

  [ˈʌŋktʃuəs]

Adjective

​friendly or giving praise in a way that is not sincere and that is therefore unpleasant

متملق، چاپلوس، متملقانه، چاپلوسانه، (موعظه و غیره) متظاهرانه، ریاکارانه، ناصادقانه

Synonyms

obsequious, smooth, slick, plausible, oily, gushing, fawning, suave, glib, ingratiating, insincere, sycophantic, smarmy

Examples

He speaks in unctuous tones.

او با لحن های متظاهرانه صحبت می کند.

Dave is genuinely friendly without being unctuous.

"دیو" واقعاً انسانی خون گرم و صمیمی است بدون اینکه چاپلوس باشد.

The fat man loudly prattled unctuous apologies.

مرد چاق با صدای بلند یک عذرخواهی ریاکارانه و احمقانه کرد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>