Urban
[ˈɜːrbən]Adjective
of or having to do with cities or towns OR connected with a town or city
از شهر یا مربوط به شهر، وابسته به یا در شهر، شهری، مدنی
Synonyms
civic, city, town, metropolitan, municipal, dorp, inner-city
Antonyms
country, rural, suburban
Examples
Many businesses open offices in urban areas.
بسیاری از مؤسسات تجاری در مناطق شهری دفتر میزنند.
I plan to exchange my urban location for a rural one.
قصد دارم مکان شهری خود را با یک مکان روستایی تعویض کنم.
Only a small minority of the people of the United States live far from any urban area.
تنها اقلیت کمی از مردم ایالت متحده دور از مناطق شهری زندگی میکنند.
Urban life
زندگی شهری
The urban population
جمعیت شهری
The efficient use of urban space
استفاده بهینه از فضای شهری
Key principles of urban design
اصول کلیدی طراحی شهری
People of earlier generations who had not grown up in an urban setting.
افرادی از نسل های قبلی که در محیط شهری بزرگ نشده بودند.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما