دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس بیست و چهار ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Vermin

  [ˈvɜːrmɪn]

Noun

wild animals or birds that destroy plants or food, or attack farm animals and birds

پرندگان و دیگر جانورانی که شکار را طعمه می‌کنند، شکارکش، آفت شکار

insects that live on the bodies of animals and sometimes humans

حشرات (مانند مگس و شپش و کک و موش و غیره)، خستر (خستران)، خستران انگلی، جانور موذی

people who are very unpleasant or dangerous to society

آدم موذی، انگل اجتماعی

Examples

One should try to eliminate all vermin from his or her house.

شخص‌ باید تلاش کند تا تمام حیوانات موذی را از خانه‌اش ریشه‌ کن‌ کند.

Some reptiles eat vermin as their food.

بعضی‌ از خزندگان حشرات موذی را به‌ عنوان غذا می‌خورند.

Although vermin are not always visible, they probably inhabit every house in the city.

گرچه‌ حشرات موذی همیشه‌ قابل‌ رویت‌ نیستند، ولی‌ احتمالاً در هر خانه‌ی شهر سکونت‌ دارند.

He thinks all beggars are vermin.

او می‌پندارد که همه‌ی گداها انگل هستند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>