دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و هفت ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Vertigo

  [ˈvɜːrtɪɡəʊ]

Noun

the feeling of dizziness and fear, and of losing your balance, that is caused in some people when they look down from a very high place

(پزشکی) سرگیجه، سرچرخی، سرگشت

Synonyms

dizziness, giddiness, light-headedness, fear of heights, loss of balance, acrophobia, loss of equilibrium, swimming of the head

Examples

What triggers vertigo?

چه چیزی باعث سرگیجه می شود؟

I get vertigo when I walk.

وقتی راه میرم سرگیجه میگیرم.

The vertigo made her feel as if she were spinning, and she was overcome with nausea.

سرگیجه باعث شد او احساس کند که در حال چرخش است و حالت تهوع به او دست داد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>