Villain
[ˈvɪlən]Noun
the main bad character in a story, play, etc.
(رمانها و غیره) آدم بد (در برابر قهرمان داستان)
a person who is morally bad or responsible for causing trouble or harm
آدم بسیار بد جنس و پست، ناکس، سفله، آدم شرور، رذل، بیشرف، عامل بد، مایهی شر و فساد و غیره
Synonyms
evildoer, criminal, rogue, profligate, scoundrel, wretch, libertine, knave, reprobate, miscreant, malefactor, blackguard, rapscallion, caitiff
Antonyms
hero
Examples
A typical moving picture villain gets killed at the end.
شخص شرور در پایان یک فیلم معمولی کشته میشود.
The villain concealed the corpse in the cellar.
آدم شرور جنازه را در زیرزمین مخفی کرد.
When the villain fell down the well, everyone lived happily ever after.
وقتی فرد پست در چاه افتاد، از آن پس همه با خوشحالی زندگی کردند.
The villain of the piece
مایهی صد من شیر، باعث همهی دردسرها، گناهکار اصلی
Ozone is considered to be the chief villain in this process.
ازن عمدهترین عامل مضر در این فرآیند محسوب میشود.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما