Vituperation
[vaɪˌtuːpəˈreɪʃn]Noun
cruel and angry criticism
فحاشی، ناسزاگویی، لیچار، بد و بیراه، دشنامگویی، گندهزبانی
Synonyms
abuse, vilification, invective, blame, censure, rebuke, reprimand, flak, reproach, tongue-lashing, fault-finding, castigation, obloquy, scurrility
Antonyms
praise, approval, acclaim, tribute, flattery, eulogy, commendation
Examples
No one else attracted such vituperation from him.
او چنین بد و بیراهی را به هیچ کس دیگری نگفته بود.
The speeches were full of vituperation and slander.
نطق ها پر از ناسزا و افترا بود.
She was unprepared for the flood of vituperation which descended on her from her critics.
او آماده سیل توهین هایی که از طرف منتقدین به سمتش روانه شد نبود.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.