دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و نه ۱۱۰۰
5 از 2 امتیاز

Vituperation

  [vaɪˌtuːpəˈreɪʃn]

Noun

cruel and angry criticism

فحاشی، ناسزاگویی، لیچار، بد و بیراه، دشنام‌گویی، گنده‌زبانی

Synonyms

abuse, vilification, invective, blame, censure, rebuke, reprimand, flak, reproach, tongue-lashing, fault-finding, castigation, obloquy, scurrility

Antonyms

praise, approval, acclaim, tribute, flattery, eulogy, commendation

Examples

No one else attracted such vituperation from him.

او چنین بد و بیراهی را به هیچ کس دیگری نگفته بود.

The speeches were full of vituperation and slander.

نطق ها پر از ناسزا و افترا بود.

She was unprepared for the flood of vituperation which descended on her from her critics.

او آماده سیل توهین هایی که از طرف منتقدین به سمتش روانه شد نبود.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>