Wan
[wɑːn]Adjective
looking pale and weak
(آدم) رنگ پریده، رنجور، نحیف، ضعیف، بی حال، بی نا
Synonyms
pale, white, washed out, pasty, faded, bleached, ghastly, sickly, bloodless, colorless, pallid, anemic, discolored, ashen, sallow, whitish, cadaverous, waxen, like death warmed up, wheyfaced
Antonyms
bright, healthy, glowing, flourishing, blooming, vibrant, rosy, ruddy, roseate, rubicund
Examples
A wan smile
لبخند بیمار گونه
His grey, wan face
صورت پیر و نحیف او
She gave me a wan smile.
او به من لبخند بیمارگونه ای زد.
The wan sunlight of a winter’s morning
نور کم آفتاب یک صبح زمستانی
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.