دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته دهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Wan

  [wɑːn]

Adjective

looking pale and weak

(آدم) رنگ پریده، رنجور، نحیف، ضعیف، بی حال، بی نا

Synonyms

pale, white, washed out, pasty, faded, bleached, ghastly, sickly, bloodless, colorless, pallid, anemic, discolored, ashen, sallow, whitish, cadaverous, waxen, like death warmed up, wheyfaced

Antonyms

bright, healthy, glowing, flourishing, blooming, vibrant, rosy, ruddy, roseate, rubicund

Examples

A wan smile

لبخند بیمار گونه

His grey, wan face

صورت پیر و نحیف او

She gave me a wan smile.

او به من لبخند بیمارگونه ای زد.

The wan sunlight of a winter’s morning

نور کم آفتاب یک صبح زمستانی

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>