Wharf
[wɔːrf]Noun
platform built on the shore or out from the shore beside which ships can load or unload OR a flat structure built next to the sea or a river where boats can be tied up and goods unloaded
سکویی که روی ساحل یا بیرون از ساحل ساخته میشود که در کنار آن کشتیها میتوانند بارگیری کرده یا بار تخلیه کنند، اسکله، بارانداز
Synonyms
dock, pier, berth, quay, jetty, landing stage
Examples
We watched the exhausted laborers unloading the cargo on the wharf.
کارگران خسته را هنگام تخلیه محمولهها در اسکله تماشا کردیم.
The lawyer insisted that his client was never seen near the wharf where the crime had taken place.
وکیل مدافع اصرار داشت که مؤکلش هرگز نزدیک اسکلهای که جنایت صورت گرفته بود دیده نشده است.
Waiting at the wharf for the supply ships to unload was a starving multitude of people.
شمار زیادی از افراد گرسنه در اسکله، منتظر تخلیهی بارکشتیهای مواد غذایی بودند.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما