دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس چهل و دو ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Wharf

  [wɔːrf]

Noun

platform built on the shore or out from the shore beside which ships can load or unload OR a flat structure built next to the sea or a river where boats can be tied up and goods unloaded

سکویی‌ که‌ روی ساحل‌ یا بیرون از ساحل‌ ساخته‌ می‌شود که‌ در کنار آن کشتی‌ها می‌توانند بارگیری کرده یا بار تخلیه‌ کنند، اسکله، بارانداز

Synonyms

dock, pier, berth, quay, jetty, landing stage

Examples

We watched the exhausted laborers unloading the cargo on the wharf.

کارگران خسته‌ را هنگام تخلیه‌ محموله‌ها در اسکله‌ تماشا کردیم‌.

The lawyer insisted that his client was never seen near the wharf where the crime had taken place.

وکیل‌ مدافع‌ اصرار داشت‌ که‌ مؤکلش‌ هرگز نزدیک‌ اسکله‌ای که‌ جنایت‌ صورت گرفته‌ بود دیده نشده است‌.

Waiting at the wharf for the supply ships to unload was a starving multitude of people.

شمار زیادی از افراد گرسنه‌ در اسکله‌، منتظر تخلیه‌ی بارکشتی‌های مواد غذایی‌ بودند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>