دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته بیستم ۱۱۰۰
5 از 2 امتیاز

Sultry

  [ˈsʌltri]

Adjective

(of the weather or air) very hot and uncomfortable

گرم و مرطوب، شرجی، داغ، بسیار گرم، سوزان

​(especially of a woman) sexually attractive; seeming to have strong sexual feelings

پرشور، شهوانی، آتشی، پر تب‌وتاب، شهوت انگیز

Synonyms

humid, close, hot, sticky, stifling, oppressive, stuffy, sweltering, muggy, seductive, sexy, sensual, voluptuous, passionate, erotic, provocative, amorous, come-hither

Antonyms

fresh, cool, refreshing, invigorating

Examples

Sultry weather

هوای شرجی

A sultry actress

هنر پیشه‌ی شهوت انگیز

We went out into the still, sultry heat of the afternoon.

در گرمای آرام و طاقت فرسای بعد از ظهر بیرون رفتیم.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>