Sultry
[ˈsʌltri]Adjective
(of the weather or air) very hot and uncomfortable
گرم و مرطوب، شرجی، داغ، بسیار گرم، سوزان
(especially of a woman) sexually attractive; seeming to have strong sexual feelings
پرشور، شهوانی، آتشی، پر تبوتاب، شهوت انگیز
Synonyms
humid, close, hot, sticky, stifling, oppressive, stuffy, sweltering, muggy, seductive, sexy, sensual, voluptuous, passionate, erotic, provocative, amorous, come-hither
Antonyms
fresh, cool, refreshing, invigorating
Examples
Sultry weather
هوای شرجی
A sultry actress
هنر پیشهی شهوت انگیز
We went out into the still, sultry heat of the afternoon.
در گرمای آرام و طاقت فرسای بعد از ظهر بیرون رفتیم.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.