دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته بیستم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Unabated

  [ˌʌnəˈbeɪtɪd]

Adjective

without becoming any less strong

بی وقفه، بدون توقف، تمام نشدنی، بدون کاهش، کم نشده، کاهش نیافته، فروکش نکرده

Synonyms

incessant, nonstop, persistent, punishing, sustained, tenacious, unflagging, unrelenting, unremitting, unstoppable

Examples

The rain continued unabated.

باران بی وقفه ادامه داشت.

The storm continued unabated violence.

طوفان به خشونت بی وقفه ادامه داد.

The flood of refugees continued unabated.

سیل پناهجویان بی وقفه ادامه داشت.

They danced all night with unabated energy.

آنها تمام شب را با انرژی بی وقفه رقصیدند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>