Entreaty
[ɪnˈtriːti]Noun
a serious and often emotional request
التماس، استدعا، تمنا، بیشخواهش، یوبه، یوزه
Synonyms
plea, appeal, suit, request, prayer, petition, exhortation, solicitation, supplication, importunity, earnest request
Examples
If entreaty fails I will resort to threats.
اگر تمنا اثر نکند به تهدید متوسل خواهم شد.
Despite her entreaties, he left.
علیرغم التماس او، او را ترک کرد.
She held up her arms in entreaty.
دستانش را به نشانه التماس بالا گرفت.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.