Exhort
[ɪɡˈzɔːrt]Verb
to try hard to persuade somebody to do something
(با پند یا هشدار) آگاهاندن، تشویق و ترغیب کردن، برحذر کردن یا داشتن، پرهیزاندن، ایزانیدن
Synonyms
urge, warn, encourage, advise, bid, persuade, prompt, spur, press, counsel, caution, call upon, incite, goad, admonish, enjoin, beseech, entreat
Examples
We exhorted Reza to give up opium.
ما رضا را به ترک تریاک تشویق و ترغیب کردیم.
The priest exhorted us to help the poor.
کشیش صمیمانه خواستار شد که به مستمندان کمک کنیم.
I exhorted the students against gambling.
دانشجویان را از قمار برحذر کردم.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.