Condone
[kənˈdəʊn]Verb
to accept behavior that is morally wrong or to treat it as if it were not serious
چشم پوشی کردن (از خطا یا گناه)، بخشودن، نادیده گرفتن، اغماض کردن، غمض عین کردن
Synonyms
overlook, excuse, forgive, pardon, disregard, turn a blind eye to, wink at, look the other way, make allowance for, let pass
Antonyms
condemn, punish, denounce, disapprove, censure
Examples
The world should not condone war crimes.
دنیا نباید جنایات جنگی را نادیده بگیرد.
Terrorism can never be condoned.
تروریسم هرگز قابل چشم پوشی نیست.
He condoned his brother's thievery.
او دزدی برادرش را نادیده گرفت.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.