دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس اول ۵۰۴
3.9 از 7 امتیاز

Data

  [ˈdeɪtə]

Noun

facts

حقایق‌

information

اطلاعات

Synonyms

dossier, evidence, goods, info, input, knowledge, picture, statistics, testimony

Examples

The data about the bank robbery were given to the F.B.I.

حقایق‌ مربوط به‌ سرقت‌ از بانک‌ به‌ اف.بی‌.آی. داده شد.

After studying the data, we were abIe to finish our report.

پس‌ از بررسی‌ اطلاعات، توانستیم‌ گزارشمان را تمام کنیم‌.

UnIess you are given aII the data, you cannot do the math probIem.

اگر همه‌ی اطلاعات به‌ شما داده نشود، نمی‌توانید مسئله‌ی ریاضی‌ را حل‌ کنید.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>