Analogous
[əˈnæləɡəs]Adjective
similar in some way to another thing or situation and therefore able to be compared with it
قیاس پذیر، قابل مقایسه، فراسنج پذیر، همسنج پذیر، متناظر، متشابه، همسان
Synonyms
similar, like, related, equivalent, parallel, resembling, alike, corresponding, comparable, akin, homologous
Antonyms
different, contrasting, unlike, diverse, disparate, dissimilar, discrepant
Examples
The two situations are roughly analogous.
این دو وضعیت تقریباً قابل مقایسه هستند.
The national debt is analogous with private debt.
بدهی ملی مشابه بدهی خصوصی است.
The two processes are not analogous.
این دو فرآیند قابل قیاس نیستند.
Sleep has often been thought of as being in some way analogous to death.
خواب اغلب به نوعی شبیه به مرگ تصور می شود.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.