دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته بیست و هفت ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Ardent

  [ˈɑːrdnt]

Adjective

very enthusiastic and showing strong feelings about something/somebody

(احساسات) سوزان، پرتب و تاب، آتشین، دوآتشه، پروپاقرص، وفادار

Synonyms

enthusiastic, keen, eager, avid, zealous, keen as mustard, passionate, warm, spirited, intense, flaming, fierce, fiery, hot, fervent, impassioned, ablaze, lusty, vehement, amorous, hot-blooded, warm-blooded, fervid

Antonyms

indifferent, lukewarm, apathetic, unenthusiastic, cold, cool, frigid, impassive

Examples

Ardent love

عشق آتشین

One of Hitler's ardent followers

یکی از پیروان تندوتیز هیتلر

He has always been ardently pro-French.

او همیشه طرفدار پر وپا قرص فرانسه بوده است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>