دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و یک ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Attenuated

  [əˈtenjueɪtɪd]

Adjective

made weaker or less effective

ضعیف شده، رقیق شده، نازک

​(of a person) very thin

لاغر، سبک (آدم خیلی لاغر)، لاغر و نحیف، خشکانج

Synonyms

slender, extended, thinned, slimmed, refined, stretched out, lengthened, drawn out, spun out, elongated, rarefied, weakened, reduced, contracted, lowered, diminished, decreased, dilute, diluted, lessened, devalued, sapped, watered down, adulterated, enfeebled, enervated

Examples

An attenuated form of the virus

شکل ضعیف شده ویروس

This response is either absent or very much attenuated in patients with "supraconal" lesions.

این پاسخ در بیماران مبتلا به ضایعات "سوپراکونال" یا وجود ندارد یا بسیار ضعیف شده است.

My father had a somewhat attenuated relationship with his own family, as his childhood was quite traumatic.

پدرم تا حدودی رابطه ضعیفی با خانواده‌اش داشت، زیرا دوران کودکی‌اش بسیار آسیب‌زا بود.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>