Bachelor
[ˈbætʃələr]Noun
a man who has not married
مردی که ازدواج نکرده است، مجرد
a person who has a Bachelor’s degree (= a first university degree)
(آموزش) درجهی لیسانس، لیسانسیه، کارشناس
Synonyms
celibate, single, stag, single person
Antonyms
groom, husband, spouse
Examples
My brother took an oath to remain a bachelor.
برادرم قسم خورد که مجرد باقی بماند.
In the movie, the married man was mistaken for a bachelor.
در فیلم، مرد متأهل با فردی مجرد اشتباه گرفته شد.
Before the wedding, aII his bachelor friends had a party.
پیش از مراسم عروسی، تمام دوستان مجردش یک مهمانی برگزار کردند.
Bachelor's degree
درجهی کارشناسی
He has a bachelor's degree.
او لیسانس دارد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.