دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس اول ۵۰۴
4 از 6 امتیاز

Bachelor

  [ˈbætʃələr]

Noun

a man who has not married

مردی که‌ ازدواج نکرده است‌، مجرد

a person who has a Bachelor’s degree (= a first university degree)

(آموزش) درجه‌ی لیسانس، لیسانسیه، کارشناس

Synonyms

celibate, single, stag, single person

Antonyms

groom, husband, spouse

Examples

My brother took an oath to remain a bachelor.

برادرم قسم‌ خورد که‌ مجرد باقی‌ بماند.

In the movie, the married man was mistaken for a bachelor.

در فیلم‌، مرد متأهل‌ با فردی مجرد اشتباه گرفته‌ شد.

Before the wedding, aII his bachelor friends had a party.

پیش‌ از مراسم‌ عروسی‌، تمام دوستان مجردش یک‌ مهمانی‌ برگزار کردند.

Bachelor's degree

درجه‌ی کارشناسی

He has a bachelor's degree.

او لیسانس دارد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>