دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته چهل و پنج ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Bagatelle

  [ˌbæɡəˈtel]

Noun

a game played on a board with small balls that you try to hit into holes

نوعی بازی رو میزی (مانند بیلیارد)

a small or unimportant thing or amount

چیز کم ارزش، ناقابل، ناچیز، پشیز. پشیزی بی ارزش. شندر غاز

Synonyms

frippery, frivolity, fluff

Examples

It cost a mere bagatelle.

شندر غاز می ارزید.

A thousand pounds is a mere bagatelle to him.

هزار پوند برای او بسیار ناچیز است.

One day, they argued for a bagatelle of their children.

یک روز، آنها برای یک مسئله بسیار ناچیز در مورد فرزندان خود بحث کردند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>