دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته نهم ۱۱۰۰ هفته بیست و چهار ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Bigot

  [ˈbɪɡət]

Noun

a person who has very strong, unreasonable beliefs or opinions about race, religion or politics and who will not listen to or accept the opinions of anyone who disagrees

آدمی که کورکورانه و نابردبارانه از عقیده یا آیینی پیروی کند، متعصب، کوته فکر

Synonyms

fanatic, racist, extremist, sectarian, maniac, fiend, zealot, persecutor, dogmatist

Examples

A racist bigot

یک متعصب نژادپرست

He is a bigoted man.

او مردی متعصب است.

An anti-Catholic/anti-Muslim/anti-gay bigot

یک متعصب ضد کاتولیک/ضد مسلمان/ضد همجنسگرا

A bigot thinks that only his own beliefs are right.

آدم متعصب فکر می‌کند فقط اعتقاد خودش درست است و بس.

A bigot can be a man or a woman.

یک فرد متعصب هم می تواند مرد باشد و هم زن.

A bigot thinks that only his own beliefs are right.

آدم متعصب فکر می‌کند فقط اعتقاد خودش درست است و بس.

She called her father a bigot when he expressed disapproval of her entering into a mixed marriage.

بعد از نارضایتی پدرش از ازدواج او با یک مرد از نژاد دیگر او پدرش را یک متعصب و نژاد پرست خواند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>