Campus
[ˈkæmpəs]Noun
the buildings of a university or college and the land around them
محوطهی دانشگاه، زمین و ساختمانهای دانشگاه یا مدرسه، پردیز، پردیس، وابسته به محدودهی دانشگاه یا مدرسه، دانشگاهی
Synonyms
student union, field, dorm, square, grounds, quad, quadrangle, yard
Examples
The campus was designed to utilize all of the college’s buildings.
محوطه به گونهای طراحی شد که از تمام ساختمانهای دانشکده استفاده کند.
Jeff moved off campus when he decided it was cheaper to live at home.
«جف» وقتی به این نتیجه رسید که زندگی درخانه ارزانتر است، خوابگاه دانشگاه را ترک کرد.
I chose to go to Penn State because it has a beautiful campus.
میخواستم که به دانشگاه «پن استیت» بروم برای این که محوطه زیبایی دارد.
Campus elections
انتخابات دانشگاهی
Campus bookstore
کتابفروشی دانشگاه
Most students live on campus and a few (of them) live in town.
بیشتر دانشجویان در پردیس دانشگاه و معدودی از آنان در شهر زندگی میکنند.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما