دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس پنجم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Campus

  [ˈkæmpəs]

Noun

the buildings of a university or college and the land around them

محوطه‌ی دانشگاه، زمین و ساختمان‌های دانشگاه یا مدرسه، پردیز، پردیس، وابسته به محدوده‌ی دانشگاه یا مدرسه، دانشگاهی

Synonyms

student union, field, dorm, square, grounds, quad, quadrangle, yard

Examples

The campus was designed to utilize all of the college’s buildings.

محوطه‌ به گونه‌‌ای طراحی‌ شد که‌ از تمام ساختمان‌های دانشکده استفاده کند.

Jeff moved off campus when he decided it was cheaper to live at home.

«جف‌» وقتی‌ به‌ این‌ نتیجه‌ رسید که‌ زندگی‌ درخانه‌ ارزان‌تر است‌، خوابگاه دانشگاه را ترک کرد.

I chose to go to Penn State because it has a beautiful campus.

می‌خواستم‌ که‌ به‌ دانشگاه «پن‌ استیت‌» بروم برای این که‌ محوطه‌ زیبایی‌ دارد.

Campus elections

انتخابات دانشگاهی

Campus bookstore

کتابفروشی دانشگاه

Most students live on campus and a few (of them) live in town.

بیشتر دانشجویان در پردیس دانشگاه و معدودی از آنان در شهر زندگی می‌کنند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>