Candor
[ˈkændər]Noun
the quality of saying what you think openly and honestly
رک گویی، بیپرده گویی، خلوص و صفا، بیپیرایگی، صداقت
Synonyms
fair-mindedness, fairness, candor, candidness, forthrightness, frankness, directness
Examples
Their candor is a very pleasing feature.
رک گویی و صداقت آنها یک ویژگی بسیار خوشایند است.
Even though I didn't agree with him, I liked his candor.
با آنکه با او موافق نبودم از صداقت او خوشم آمد.
Her candor in discussing her past made me feel I could trust her.
صراحت او در بحث درباره گذشته اش باعث شد احساس کنم می توانم به او اعتماد کنم.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.