دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس چهل ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Chiropractor

  [ˈkaɪərəʊpræktər]

Noun

a person who treats ailments by massage and manipulation of the vertebrae and other forms of therapy on the theory that disease results from interference with the normal functioning of the nervous system

شخصی‌ که‌ بیماری ها را با ماساژ و کنترل ستون فقرات و دیگر اشکال درمان معالجه‌ می‌کند و فرضیه‌اش این‌ است‌ که‌ بیماری با دخالت‌ در عملکرد طبیعی‌ سیستم‌ عصبی‌ پدید می‌آید، طبیب مفصلی، درمانگر استخوان

Examples

The chiropractor tried to relieve the pain by manipulating the spinal column.

طبیب‌ مفصلی‌ تلاش کرد با ماساژ ستون فقرات، درد را تسکین‌ دهد.

Mrs. Lehrer confirmed that a chiropractor had been treating her.

خانم‌ «لهرر» تأیید کرد که‌ یک‌ طبیب‌ مفصلی‌ او را تحت‌ درمان قرار داده است‌.

The chiropractor recommended hot baths between treatments.

طبیب‌ مفصلی‌ دوش داغ را در بین‌ دوره های درمانی‌ توصیه‌ نمود.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>