دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و دو ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Condone

  [kənˈdəʊn]

Verb

to accept behavior that is morally wrong or to treat it as if it were not serious

چشم پوشی کردن (از خطا یا گناه)، بخشودن، نادیده گرفتن، اغماض کردن، غمض عین کردن

Synonyms

overlook, excuse, forgive, pardon, disregard, turn a blind eye to, wink at, look the other way, make allowance for, let pass

Antonyms

condemn, punish, denounce, disapprove, censure

Examples

The world should not condone war crimes.

دنیا نباید جنایات جنگی را نادیده بگیرد.

Terrorism can never be condoned.

تروریسم هرگز قابل چشم پوشی نیست.

He condoned his brother's thievery.

او دزدی برادرش را نادیده گرفت.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>