دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و شش ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Covet

  [ˈkʌvət]

Verb

to want something very much, especially something that belongs to somebody else

سخت خواستن (به ویژه به ناحق و آنچه به دیگری تعلق دارد)، چشم طمع داشتن، غبطه خوردن، آزمند بودن، آزیدن، بیوسیدن، از دل و جان خواستن

Synonyms

long for, desire, fancy, envy, crave, aspire to, yearn for, thirst for, begrudge, hanker after, lust after, set your heart on, have your eye on, would give your eyeteeth for

Examples

To covet others' belongings

چشم طمع به مال دیگران داشتن

Do not covet your neighbor's wife!

به زن همسایه با نظر بد نگاه مکن!

She won a prize that many had coveted.

او برنده‌ی جایزه‌ای شد که خیلی‌ها سخت طالبش بودند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>