Culminate
[ˈkʌlmɪneɪt]Verb
to end with a particular result, or at a particular point
به اوج (اوگ) رسیدن یا رساندن، به کمال رسیدن یا رساندن، به فرازینگاه رسیدن، انجامیدن، منجر شدن به
Synonyms
end up, end, close, finish, conclude, wind up, climax, terminate, come to a head, come to a climax, rise to a crescendo
Examples
Their hostility culminated in war.
خصومت آنان به جنگ انجامید.
The house of Burgundy was gradually culminating.
خاندان بور گاندی تدریجا به اوج خود میرسید.
Their agreement culminated a long series of negotiations.
توافق آنان پیامد یک دوره مذاکرات طولانی بود.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.