Cumulative
[ˈkjuːmjəleɪtɪv]Adjective
having a result that increases in strength or importance each time more of something is added
فزاینده، فزونگر، افزاینده، مرکب
including all the amounts that have been added previously
(حقوق - وابسته به شواهد و مدارکی که شواهد و مدارک قبلی را تایید میکند) مضاعف، موید، تصاعدی، همافزود (در مورد مجازات)، اضافی، افزوده (در مورد مدت زندان)
Synonyms
collective, increasing, aggregate, amassed, accruing, snowballing, accumulative
Examples
Cumulative evidence
شواهد موید
The cumulative effects of small daily doses of this medicine
تاثیر فزایندهی مقدار کمی از این دوا در هر روز
Cumulative interest is interest that is added to the principal and draws additional interest.
بهرهی مرکب بهرهای است که بر اصل پول افزوده میشود و بهرهی اضافی به آن تعلق میگیرد.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما