Disparate
[ˈdɪspərət]Adjective
made up of parts or people that are very different from each other, (of two or more things) so different from each other that they cannot be compared or cannot work together
متمایز، نابرابر، ناسان، از هم جدا، ناهمخوان
Synonyms
different, contrasting, unlike, contrary, distinct, diverse, at odds, dissimilar, discordant, at variance, discrepant
Examples
Chalk and cheese are disparate substances.
گچ و پنیر دو ماده کاملا متفاوت هستند.
The three sisters had three disparate personalities.
سه خواهر سه شخصیت کاملا متفاوت داشتند.
Such disparate amusements as fishing and painting
تفریحات کاملا متفاوتی مانند ماهیگیری و نقاشی
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.